به نام خدا...

یاسمین صحبت میکنه...:)

اوه فکر کنم اشتباه گفتم...

شما منو به اسم یاسی میشناسید نه یاسمین:)

ولی من عاشق اسم یاسمینم:)

فکر کنم باید از اول شروع کنم...

به نام...به نام او که دنیا را رنگ کرد:)

یاسی صحبت میکنه...

میخواستم بگم من کیم...

من یه دختر 13 ساله اهل تهرانم...

یه دختر که هیچی بجز یاسی نیست...یاسی،یاسمین هرکدوم که دوست دارید:)

یه دختر که مثل خیلی دخترای دیگه وقتی کوچیک بود خودشو سیندرلا معرفی میکرد

دختری که عاشق پرنسسای دیزنی و کفشای تق تقی بود:)

بود...اوه درسته...

اون دختر بزرگ شد...

رفت مدرسه...

اون دختر خوشحال بود...

هه شاید شبیه املای کلاس اولیا شد...

من خوشحال بودم...

تا کلاس سوم که تغییراتم شروع شد و خب اره منو مسخره میکردن...

چون من متفاوت بودم و میدونید همه تفاوت رو نمیپذیرن:) 

من دختریم که هیچوقت تنها نیست...

من همیشه راحت دوست پیدا میکنم چون "من" یاسیم:)

پیش قدم میشم ولی چی میشه اگر حتی دوستامم مسخرم کنن؟

عیبی نداره...

میخوام بگم چیارو دوست دارم...

پارک سم گفت یه لیست از چیزایی که دوست دارم بنویسم

 

من عاشق حرف زدنم...عاشششق حرف زدنم فقط میخوام حرف بزنم تا فکم درد بگیره

من عاشق نوشتنم...هرچی بخوام روی کاغذ مینویسم یا حتی تایپ میکنم

من عاشق خودکارای رنگی و فانتزیم...واقعا عاشق خودکارای رنگیم کلیییی خودکار فانتزی دارم

من عاشق...عاشق نقاشی کشیدنم...ولی نمیکشم:) چون فکر میکنم کارام قشنگ نیست...ولی من همونیم که کلاس پنجم که بودم ساسی رو کشیدم و اوه...عین خودش شد:)

من عاشق رقصیدنم...البته نمیرقصم:) چون اعتماد به نفس رقصیدنو ندارم :)حتی از اینکه برای خودم برقصم میترسم...

من عاشق طبیعتم...چه شب چه روز چه بارونی چه برفی چه اسمون صاف...طبیعت همیشه قشنگه:)

من عاشق البوم عکسای قدیمیم...عکسای بچگیم بچگیای بقیه:) خیلی قشنگه که با الان مقایسشون کنی:)

من عاشق خانوادمم...خواهرم...بابام...مامانم...اونا همه زندگیمن...اونا بودن که من یاسی شدم:) اونا هستن که من یاسی هستم:)

من عاشق خوابیدنم...اره مسخره به نظر میاد ولی خواب مارو به اعماق رویاهامون فرو میبره و توی تاریکی شب از ترس نجاتمون میده:) 

من عاشق خوردنم...این واقعا چیزیه که دوسش دارم...بارها به فکر افتادم چالشای اسمر برم ولی بیخیال شدم...

من عاشق جمع کردن چیزاییم که میشه ازش کلکسیون ساخت...سنگ،صدف،پیکسل،صدفای ریز، صدفای درشت...صدفای شمال...گوش ماهی...سنگای خوشگلی که واقعااا عاشقشونم:)

عاشق عروسکم...عروسکای گرمی که شبای زمستون تن سردمو گرم کنن و بهم بغل مجانی بدن:)

در نهایت...من عاشق خودمم و از خودم متنفرم:) عاشق خودمم...من خوشگلم...خوش صحبتم...نقاشیام قشنگه نوشته هام قشنگه...

ولی از خودم متنفرم چون من زشتم و اعتماد به نفس ندارم...من...هیچی نیستم:)

 

 

 

اوکی...من از یه وجهه خودم متنفرم و عاشق اونیکی وجهمم...

و درسته...

شاید من انجلینا جولی یا جنیفر لوپز نباشم...

شاید من خواننده و نقاش نباشم شاید معروف نباشم...

ولی "من" چیزی هستم که فقط من هستم!

من کسیم که فقط یدونه ازش وجود داره...

"من" اسم دارم...

من وجود دارم و ارزش دارم....

من "یاسی" هستم:)