داشتم با داداشم بازی یا به عبارتی همون دعوا میکردم.....

داشتم با داداشم بازی یا به عبارتی همون دعوا میکردم 

بعد اینطوری بود که هرچی دم دستمون بودو پرت کنیم سمت هم😐

تو اتاق منم بودیم

بعد داداشم قاب عکس ته و کوک رو برداشت پرت کنه سمتم😐

منم جیغ زدم داداشم ترسید پرید عقب خورد به میز توالتم و..

یهو آیینه میز توالتم افتاد وسط فرق سر داداشم خورد شد😂😂😂😂

و هرچی رومیزم بود به فنا رفت😐💔

بطری شیر کاکائوم+گیر و کش موهای نازم هم جزشون بود😭

بعد فقط سه تا از گیرام و شیش تا از کش موهام سالم موند

بعد داشتم جمعشون میکردم که مامانم دوتا از کش موهامو با جارو خورد😐😐

و من الان نمیدونم بخندم یا گریه کنم😂😭😐

ولی صحنه ی افتادن آینه رو داداشم یادم میاد جر میخورم😂😂😂